به ســــــــلامتی دختری که...

وقتی عاشــــق میشه...

اینقدر برای رسیدن به عشــــقش صبـــور میشه ...

که اطرافیان که هیــچی...

خودِ خُـــدا هم گاهی شک میکنه ..

که این بنده منــــه ..!! چقدر صــبوره. !!

تمام دنیا هم که بروند

تمام دنیا هم که نباشند

تمام دنیا هم که مرا نخواهند

تمام دنیا هم که آوار شود بر سرم

تمام دنیا هم که دل خراب مرا خرابتر کنند

تو هستی...

آغوش تو باشد بوسه‌‌های تو باشد همین برای یک عمر زندگی‌

یعنی میشه یه روز من و تو به هم برسیم

بعد صبح بیدارت کنم بگم :

" پاشو عزیزم .. صبحت بخیر

ببین چه برفی اومده .. چه خوشگله .. "

بعد تو بگی :" سلام عشقم .. خوابم میادددد .. "

بگم: " پاشو تنبلی باید بری سر کار دیرت میشه ها "

بعد تو زورکی لای چشماتو باز کنی بگی :

" ووی چه برفی اومده .. چه باحاله ..

مگه تو عاشق برف نیستی ؟ "

بگم: " چرا اما بیشتر عاشق ِ تو ام .. میدونی که ؟؟ "

تو هم بگی : " میدونم .مال ِخودمی

..بیا بغلــــم .. کار بی کار !! "

محکــــــم بغلم کنی و بگی :

" امروز میمونم پیشت .. مــــن و تـــــو

بعد دو تایی میریم برف بازی .. "

منم بوست میکنم میگم : عاشقتــــــم ..

تو هم میگی:

" پدر سگ خودمی ..حالا بیا یه کم دیگه لالا کنیم .."

آروم سرم روی سینه ات .. موهامو نوازش میکنی ..

این آرامش .. این عشق .. این بودن کنار ِتـــو ..

این برف سفید و پاک .. مثل عشقمون ..

میشود همین لحظه

از راه برسی جوری

مرا ذر آغوش بگیری

که حتی عقربه ها هم

جرات نکنند از این لحظه عبور کنند

و من به اندازه ی

تمام روز های  کم بودنت

تو را ببویم و

در این زمان متوقف

سالها در آغوشت زندگی کنم

بی ترس فرداها

گاهی اوقات

حسرت تکرار یک لحظه

دیوانه ام میکند...

نامش را هر چه میخواهی بگذار

تعصب غیرت حسادت

من نامش را عشق میگذارم

و دلگیر میشوم ار بعضی آدم ها

که تو را ازآن خود میدانند

تو فقط به من تعلق داری

شادی ات شادی من است

وجودت گرما بخش زندگیه من است

این است نامه عشق من به تو

خیلی دلتنگ شده ام

اما نمیدانم چگونه بنویسم

که خیلی خوانده شود

زندگی گاهی پیش نمیره

ولی تو تونستی

اونو برام پیش ببری

دوستت دارم عزیزم

مهم نیست اکنون

زندگیم چگونه میگذرد

عاشق آن خاطراتی

هستم که تصادفی از

ذهنم عبور میکند و

باعث لبخندم میشوند

دلتنگی

خیابان شلوغی است که

تو در میانه اش باشی

ببینی می آیند

ببینی میروند

و تو همچنان ایستاده باشی

عشقت اگه واقعا عاشقت باشه....!

لازم نیست تو دورش رو از این و اون خلوت کنی

خودش واسه بودن تو همه رو کنار میزنه

لازم نیست واسش دنیا رو بخری تا بمونه

خودش قدره یه شاخه گلتو میدونه

لازم نیست هرکسی رو توجیه کنی و

سرش رقابت کنی که عشق منه

خودش تو رو به همه دنیا نشون میده

لازم نیست نگران باشی که اگه بره

خودش بهت ثابت میکنه که اومده بمونه...

حتی اگر حرفی نیست

شماره ام را بگیر و فقط بخند

وقتی میخندی

زمان می ایستد

و در زیر پوستم انگار

پرنده ایست که برای رهایی

پر پر میزند

کاش میدانستی و میفهمیدی

برای داشتنت

دلی را به دریا زدم که

از آب واهمه داشت

بعضی از نگاه ها صدای قشنگی دارند

بعضی ها را هرچقدر هم که بخواهی تمام نمیشوند

سکوتشان خالی میکند دل آدم را

و عطر بوسه هایشان مست میکند آدم را

این بعضی ها

یعنی تو

بر آن سریم کزین قصه دست برداریم

مگر عزیز من، عشق دست بردار است

کسی به جز خودم ای خوب من چه میداند

که از تو ، از تو بریدن چقدر دشوار است

میخواهم مصلحت اندیش و منطقی باشم

نمیشود بخدا ، پای عشق در کار است

جای خالیت تو دلم مرگ رو بهونه میکنه

تو نباشی روزگار منو دیوونه میکنه

تو را چون آب دریا دوست دارم

به قدر خواب و رویا دوست دارم

سرکاری..... همه اینها دروغه

تو را من بیش از اینها دوست دارم

دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست

گریه ای شد بر فراز آرزو هایم نشست

من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل

تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشست

اسمم گناهکار...........رسمم تباهکار

باران بر من ببار..........آری بر من ببار

دیوانه شد دلم...........خون گشت حاصلم

نفرین بر این گناه

بر بستره ی گناهان خود مینویسم گناهکارم من.......

دوست داشتنت گناه باشد یا اشتباه

گناه میکنم تو را حتی به اشتباه

دلتنگی یعنی :

دقیقه به دقیقه گوشیتو چک کنی

و وانمود کنی داری ساعتتو میبینی

قلبم درد میکند

قرص بودنت را میخواهم ....!

گاهی در اوج نزدیکی دوریم

و گاهی در اوج نزدیکی دور

بیا نزدیک باشیم

چ در دوری چ در نزدیکی

کوتاهی زمان را وقتی فهمیدم که

در کنارت بودم...!

و طولانی بودن آن را وقتی فهمیدم که

در انتظارت بودم...!

حالا که دلتنگتم زمان ایستاده...!

آن روز ها صدای تو در گوشم میپیچید

و خوابم میکرد ، این شب ها صدای تو در

قلبم میپیچد و بیدارم میکند